معنی از مشاغل اداری
حل جدول
انبارداری
فارسی به عربی
اداری، وزاری
عربی به فارسی
اداری , اجرایی , مجری
فرهنگ عمید
لغت نامه دهخدا
مشاغل. [م َ غ ِ](ع اِ) ج ِ مَشغله.(منتهی الارب)(ناظم الاطباء).ج ِ مشغله، به معنی کار و بار که بازدارد تو را از کار.(آنندراج). کار و بار. مشغله ها.شغل ها.(از ناظم الاطباء): با این همه مشاغل از تربیت علما و اماثل هیچ دقیقه ای اهمال نکردی وبه مجاورت ایشان رغبت صادق داشتی.(لباب الالباب).
- مشاغل دولتی، شغلهایی که از طرف دولت به اشخاص واگذار شود. کار و حرفه ٔ آنان که دروزارتخانه ها و ادارات دولتی به کار می پردازند.
اداری
اداری. [اِ ری ی] (ع ص نسبی) منسوب به اداره. || عضو اداره.
فرهنگ فارسی هوشیار
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ فارسی آزاد
مَشاغِل، به معنای کارها و شغلها مصطلح است (به معانی مفرد آن: مَشغَل نیز مراجعه شود)،
فرهنگ معین
فرهنگ واژههای فارسی سره
اوارى
معادل ابجد
1595